کتاب دایی جان ناپلئون
ایرج پزشکزاد (متولد 1306) حقوقدان، دیپلمات، طنزنویس و مترجم معاصر و مشهور ایران این رمان را در سال 1351 نوشت و منتشر کرد.
داستان پسر نوجوانی است که در یک روز تابستانی عاشق دختر دایی خود لیلی میشود و در پی بدست آوردن لیلی ماجراهای گونانی رخ میدهد که مانع از رسیدن او به لیلی میشود و وی تمام تلاش خود را برای کنار زدن موانع انجام میدهد.
زمینه تاریخی این رمان فکاهی به سالهای پس از جنگ جهانی دوم، یعنی زمان تغییرات بنیادین ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشور میپردازد.
این رمان داستان خانوادهای اشرافی را بازگو میکند که هریک از اعضای آن در جهت حفظ امتیازهایی که دوران آنها سپری شده است، بیهوده تلاش میکند.
دایی جان بزرگترین عضو این خانواده، شخصیتی بیمارگونه از طبقهای است که با اندیشههای غیرواقعی در برابر واقعیت غیرقابلتحمل از خود واکنش نشان میدهد. کوشش او برای حفظ دنیای کهنه و در حال سقوط خود، وضعیتی تراژدی ـ کمیک ایجاد میکند.
همچنین سریال این رمان نیز در دهه 50 به کارگردانی آقای ناصر تقوایی منتشر شد ، از آنجا که کارگردان، کاراکترها و شخصیتهای بهکار گرفتهشده در سریال آدمهای کارکشتهای بودهاند، فیلم این رمان نیز از محبوبیت زیادی برخوردار شد که این موضوع باعث شهرت هر چه بیشتر کتاب شده است. پرویز صیاد در نقش اسدالله میرزا و غلامحسین نقشینه در نقش دایی جان ناپلئون ایفای نقش میکردند.
شخصیت های اصلی داستان:
راوی داستان : پسر نوجوان
دایی جان ناپلئون :دایی پسر نوجوان و اشراف زاده، که بخاطر علاقه شدید وی به ناپلئون این لقب را گرفته و دچار توهمات میباشد. نماد تفکر فئودالی
لیلی: دختر دایی جان ناپلئون
آقاجان : پدر نوجوان و از یک خانواده معمولی و نماد تفکر تجددطلبی دوران پهلوی
مش قاسم : نوکر دایی جان ناپلئون، تکیه کلام: والا دورغ چرا تا قبرا … و در توهمات دایی جان ناپلئون شریک است.
اسدالله میرزا: شازده و از قوم و خویش های مادری نوجوان، شخصیتی هیز و چشم چران، نماد کپیبرداری از مظاهر تمدن غرب تکیه کلام : مومنت مومنت. و رفتن به سانفرانسیسکو کنایه از آمیزش جنسی
دایی جان سرهنگ:دایی کوچکتر نوجوان
شاپور: ملقب به پوری پسر دایی جان سرهنگ ، به قول راوی: اسب فش فشو
عزیزالسلطنه: از قوم و خویش های مادری نوجوان
دوستعلی خان: همسر دوم عزیزالسلطنه، شخصیتی هوس باز